کتاب آینه جان اثر دکتر آرش نراقی
باری، تجربه سویه های سوگناک هستی آدمی در این عالم، روح حساس را مشتاق و عطشناک چیزی در ورای عالم ظاهر می کند، و دل او را از تعلقات و فریبندگی های دنیا سرد می نماید. و این تجربه ای بود که بی تردید مولانا از سرگذرانید، و از این طریق درک تراژدی را بنیان دانش عارفانه خود کرد.
مولانا، این مرد خراسانی، به تمام معنا در این عالم "غریب" و "بی خانه" بود.
متن بالا قسمت هایی از کتاب "آینه ی جان" اثر دکتر آرش نراقی هست. این کتاب مقالاتی درباره احوال و اندیشه های مولانا جلال الدین بلخی است.
به گمانم دکتر نراقی یکی از جذاب ترین فیلسوفان معاصر ایرانی است. وقتی که چنین شخصیتی در باب مولانا کتاب می نویسد، میتوان انتظار داشت که بشود با این کتاب نفس کشید، زندگانی کرد، اشک ریخت و حال و هوایی خاص را تجربه کرد.
مولانا، این مرد بزرگ و آسمانی، با نگاهی عمیق به درد و رنج های عالم، چشم اندازی نو در پیش پای انسان قرار می دهد.
انسان هایی بزرگ راه های سخت و دشوار حیات زمینی را قبلا به خوبی پیموده اند و در آخر عمر از مسیر طی شده اعلام رضایت کرده اند. بنظرم شاید عاقلانه تر این باشد که ابتدا مسیر این مردان بزرگ را ببینیم و سپس مسیر شخصی خود را تعریف کنیم.
- خوندن این کتاب رو به تمامی دوستان عزیز توصیه میکنم.
توضیح 1 : دکتر آرش نراقی، مولوی شناس و فیلسوف معاصر ایرانی است. وی هم اکنون رئیس دانشکده و دانشیار دین و فلسفه، در کالج موراوین پنسیلوانیای آمریکا می باشد.
توضیح 2: با تمام احترامی که برای دکتر نراقی قائلم، لازم به ذکر میدانم که دوست داشتن یک فیلسوف، به معنای پذیرش تمامی نظریات او نیست!